باور کـــــــن زندگـــــی آدم

گاهـــــی لَنگ مـــــی شود . . .

لنگ کمـــــی دلگــــرمـــــی

فقـــــــط کمـــــی . . . ! ! ! 

[ شنبه 27 خرداد 1391برچسب:,

] [ 12:1 ] [ perancess&MohammadReza ]

[ ]

من برای همیشه یادت را فروختم .....

این اواخر داشتم با چنگ و دندان نگهش می داشتم

که آخرین دندانم هم شکست ......... 

[ شنبه 27 خرداد 1391برچسب:,

] [ 11:56 ] [ perancess&MohammadReza ]

[ ]

 

با تو زیر بارانم ! چتر برای چه ؟

خیال که خیس نمی شود !!!...

 

 

 

 

[ شنبه 20 خرداد 1391برچسب:,

] [ 9:56 ] [ perancess&MohammadReza ]

[ ]

گاهی حجم دلتنگیهایم آنقدر زیاد میشود . . .

كه دنیا با تمام وسعتش برایم تنگ میشود . . . !

دلــــــــتـــنــگـــــــــــم . . . !

دلتنگ كسی كه گردش روزگارش به من كه رسید از حركت ایستاد . . . !

دلتنگ كسی كه دلتنگی هایم را ندید . . .

... دلتنگ خودم . . .

خودی كه مدتهاست گم كرده ام . . . !

 

 

[ شنبه 20 خرداد 1391برچسب:,

] [ 9:53 ] [ perancess&MohammadReza ]

[ ]

 

  نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن



ولی کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشد ...


کاش بودی و دستهای مهربانت مرهم همه دلتنگیها و نبودنهایت میشد ...


کاش بودی تا سر به روی شانه های مهربانت می گذاشتم


و دردهایم را به گوش تو میرساندم... بدون تو عاشقی برایم عذاب است


میدانم که نمیدانی بعد از تو دیگر قلبی برای عاشق شدن ندارم...


کاش میدانستی که چقدر دوستت دارم و بیش از عشق بر تو عاشقم...


میدانی که اگر از کنارم بروی لحظه های زندگی برایم پر از درد و عذاب میشود


میدانم که نمیدانی بدون تو دیگربهانه ای نیست برای ادامه ی زندگی جزانتظار آمدنت ...

[ چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:,

] [ 16:17 ] [ perancess&MohammadReza ]

[ ]

دلم می گیرد از هر چه هست
دلتنگ می شوم به هر چه نیست
چه خوب می شد
نبود هر چه که هست
بود هر چه که نیست
دلتنگی هایم را جایی، جا گذاشته ام
کجا؟ نمی دانم
فقط دلم دل دل می کند
خسته ست و افسرده
این روزها .... بی خیال
فقط سرم درد می کند ... نشانه چیست ؟ مرگ

 

 

[ چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:,

] [ 16:16 ] [ perancess&MohammadReza ]

[ ]

 

 

 آرام باش، ما تا همیشه مال همیم، همیشه عاشق و یار همیم

 

آرام باش عشق من، تو تا ابد در قلبمی، تو همه ی وجودمی

 

بیا در آغوشم، جایی که همیشه آرزویش را داشتی، جایی که برایت سرچشمه آرامش است

 

آغوشم را باز کرده ام برایت، تشنه ام برای بوسیدن لب هایت

 

بگذار لب هایت را بر روی لبانم، حرفی نمی زنم تا سکوت باشد بین من و تو و قلب مهربانت

 

خیره به چشمان تو، پلک نمیزنم تا لحظه ای از دست نرود تصویر نگاه زیبای تو

 

دستم درون دستهایت، یک لحظه رها نمیشود تا نرود حتی یک ذره از گرمای دستان لطیف تو

محکم فشرده ام تو را در آغوشم، آرزو میکنم لحظه مرگم همین جا باشد، همین آغوش مهربانت

 

چه گرمایی دارد تنت عشق من، رها نمیکنم تو را تا همیشه باشی در کنار قلب من

قلب تو میتپد و قلب من با تپش های قلبت شاد است، هر تپشش فریاد عشق و پر از نیاز است

[ چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:,

] [ 16:10 ] [ perancess&MohammadReza ]

[ ]

 

 

خـــود را به من عادت نده مــــن مثــل هرکــس نیستـم

 

یک روز هستم پـــــیش تو یک روز دیـــگر نیستــــــم

 

از من مخواه عاشـق شدن عاشقـــی سرابی بیش نیست

 

آن کس که از مـن ساختند جزسایه ایی ازخویش نیست

 

هرگــز بـرایــــم دل مـــده چشمــــــان خود را تر نکـن

 

این وضع پـــر آشوب من آشفتــــــه و بـدتــــــر نکـــن

 

هرگــــز نگویی خواهمت من دوســــــــتت دارم هنـوز

 

تو حیف هستی نازنیــــــن در پای بی مهـــــــرم نسـوز

سر مستـــی و دلـــــدادگی ازمن گذشتس خستـه ام

 

[ چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:,

] [ 16:8 ] [ perancess&MohammadReza ]

[ ]

دیدن عکسهایت، شنیدن صدایت، تکرار خاطره هاست!
خاطره هایی به رنگ سبز، به شیرینی لحظه های کنار تو بودن!
کاش دوباره خاطره ها تکرار شوند!
کاش دوباره در کنار هم بنشینیم و من از بی تابی و بی قراری دلم برایت بگویم.
راه رفتن در کنارت آرزوییست همیشگی!
گرچه دلم میخواهد همیشه در کنارم باشی اما روزگار چنین نمی خواهد
و من به همان چند لحظه در کنار تو بودن نیز قانعم!

 

 

 

[ چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:,

] [ 16:6 ] [ perancess&MohammadReza ]

[ ]


 

 

تا تو رفتی همه گفتند:

" از دل برود هر آنکه از دیده برفت "

و به ناباوری و غصه ی من خندیدند . . .

آه ای رفته سفر که دگر باز نخواهی برگشت

کاش می آمدی و می دیدی

که در این عرصه دنیای بزرگ

چه غم آلوده جدایی هایی ست

و بدانی که . . .




از دل نرود هر آنکه از دیده برفت . . .

 


 

[ چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:,

] [ 16:3 ] [ perancess&MohammadReza ]

[ ]

هستند کسانی که از شدت دلتنگی به کُما رفته اند
حرف می زنند
راه می روند
نفس می کشند
اما چیزی حس نمی کنند
هیچ چیز
فقط فکر و فکر میکنند!!! 

[ چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:,

] [ 15:58 ] [ perancess&MohammadReza ]

[ ]

دیدی که ســخت نـــیست ، تنها بدون مـــن ؟
و صبح میـشود ، شب ها بدون مــن !
این نــبض زندگی بــی وقفه میزند ...
فرقی نمی کند ، با مــن یا بدون مــن !!!
دیــروز گرچه ســخت ... ! امروز هم گذشت ...
طـوری نمی شود فــردا بدون مـــــــن !!! 

[ چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:,

] [ 15:57 ] [ perancess&MohammadReza ]

[ ]

دلـتنگی‌هایـم را

زیـر دوش حمّــام می‌بَـرم،

بُـغـضـم را

میـان شُـرشُـر آب داغ می‌تـرکـانـم،

تا همـه فـکـر کننـد

قرمـزیِ چشمـانـم

از دم کـردنِ حمّـام است...

[ چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:,

] [ 15:52 ] [ perancess&MohammadReza ]

[ ]

 ادم‌هایی‌ که شما را ترک می‌‌کنند

غریبه‌هایی‌ هستند که یک روز با شما آشنا میشوند

با افکارِ شما

با حرف‌های شما

با دست‌های شما

با رویا‌های شما

با تک‌ تک‌ لحظه‌های شما

یک روز ناگهان حوصله‌شان سر میرود

دلشان را

و دست‌ها‌شان را

و حرف‌هایشان را

و خوابشان را

پس میگیریند

و غریبه‌هایی‌ میشوند

با خاطراتی که پر می‌‌کنند

افکارتان را

دست‌هایتان را

خواب‌هایتان را

رویا ها

و تک تک‌ لحظه‌هایتان را

یک روز ناگهان حوصله ی شما سر میرود

غریبه‌ای میشوید که خودش را ترک می‌کند

[ چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:,

] [ 15:50 ] [ perancess&MohammadReza ]

[ ]

تو عروسی یکی از فامیلا دلار میریختن رو سر عروس و داماد! حمله به دلارا سی مجروح به جا گذاشت!
فرداش همه رفتیم صرافی یارو گفت دلارا تقلبیه!

پسره فامیلمون رفته خارج 2 هفته با فیلتر شکن میرفته تو فیسبوک بعد از 2 هفته فهمیده نیازی به فیلتر شکن نیست!


دارم غرمیزنم این چه قیافه ایه من دارم. عمه ام میگه غصه نخور زشتا خوش شانس ترن!

دایی بابام (خدا بیامرز) وقتی ما رو نصیحت میکرد، می گفت: پدر مادراتون بهتون یه حرفی میزنن، تو روشون بگین چَشــــم، ولی تو دلتون بگین:پـــــــــَشـــــــــــــم! یا بگین کشک!

دختر دایی بنده رفته دندونپزشکی عصب کشی کنه! طی 3 جلسه از درد دو بار با پا کوبیده به دکتر بدبختش، 4 بار زده تو سرش، دو بار دست دکتر رو چنگ زده خلاصه زده یارو رو لت و پار کرده! امروز همون دکتره اومد خواستگاریش: ایشالله همه جوونا خوشبخت شن!

داداشم زندگیشو داده یه آیپد خریده اونوقت بابام به آیپدش میگه:پاره آجر!

دختر خالم به بچش واسه اينكه شيريني زياد نخوره دندوناش خراب نشه گفته شيريني ها رو شمردم يدونش كم بشه ميزنمت. بچه هم وقتي همه خواب بودن رفته همه شيريني ها رو نصفه گاز زده كه تعدادش كم نشه!
استعدادت تو حلقم!


بابام کچله. یه بار تو حموم به جای شامپو اشتباهی به سرش کف شوی شوما زده! بهش میگیم پدر من روی قوطی رو نخوندی نوشته کف شوی شوما؟ میگه چرا خوندم, نوشته بود برای سطوح صاف!

دعوت مودبانه ي بابام از من براي صرف شام: تَن لَشتو از پشت كامپيوتر جمع كن بيا پاي سُفره پهن شو!

تو اخبار گفت چند نفر تو سوییس کشته شدن، مامانم برگشته میگه:"آخی طفلی ها دم عیدی چه بلایی سرشون اومد"

من هنوز سر اون عیدی هایی که ازم میگرفتن و میرفتن واسم حساب بانکی باز میکردن، اما هیچ وقت ندیدمشون با خونوادم درگیرم!

عمه هام اومدن خونمون، سه تایی دارن پشت سر مادرشوهراشون حرف میزنن. دلم واسه مامانم میسوزه که نمیتونه تو بحثشون شرکت کنه !

مامانم امروز با چشمای اشکـ آلود اومده طرفم و میگه: پسرم تو رو به جوونیت قسم، تو رو به روح پدر مرحومم قسم، تو رو به شیر خودم قسم، دیگه قاشق تو این ظرفای تفلونِ من نزن!

چند سال پيش چادر مادرمو سرم كردم و واسه خنده يهو مادر تا منو ديد جفت دستاشو رو به آسمون برد و از ته دل خدا رو شكر كرد و گفت خدا رو صد هزار مرتبه شكر كه دختر نشدی وگرنه هيچ امام و امام زاده ای هم نميتونست تو رو شوهر بده با اين دماغت!
آخه فک و فامیله که داریم؟

دیشب مامانم خیلی غمگین بود رفتم براش کلی اس ام اس خوندم کلی خندید بعد هی میگفت اینو بهم بده 5000 تومن شارژ فدای یه خنده مامانم J

خواهرزادم کلاس اوله تکلیفشون اینه از ۱ تا ۹۰ بنویسن، حالا این خواهرزاده ما یه عدد مینویسه درازمیکشه یه غلت میزنه یه عدد دیگه یه کارتون می بینه یکی دیگه گرسنه میشه. میگم دایی اینجوری تا صبم تموم نمیشه میگه خسته ام میفهمی خسته!

با مامانم رفتيم مغازه تعميرات تلفن كه تلفن بي سيم خونرو بديم درست كنن. يارو تلفن زده به پيريز بعد با موبايلش زنگ زد كه ببينه زنگ ميخوره يا نه. تلفن كه زنگ خورد مامانم به من ميگه اين آقاهه شماره مارو از كجا داشت؟

تلویزیون داره یه برنامه درباره علائم اعتیاد نشون میده. هر علامتی که میگه مامانم زیر چشمی با شک منو نگا میکنه.

با دختر خالم رفته بودیم بیرون، دوست پسرش ما رو دید اومد جلو گفت: این پسره کیه؟ دختر خالم هم اومد تریپ شاخ و دفاع از من بیاد گفت: هر خری که هست به تو چه؟

پسر خالم کلاس دوم تو امتحانشون یه سوال داشتن که گفته بود: آیا میدانید رود هیرمند به کدام دریا میریزد؟ اینم نوشته بود: بله میدانم!
معلم خوشش اومده بود نمره کامل داده بود.

به خواهرزادم که دوم دبستانه میگم: خوشحالیا، همش تعطیلی؟ میگه: برو دایی واقعا تعطیلیا! اقتصاد کشور فلج شد رفت پی کارش، بعد بمن میگی خوشحالم؟ برو پلی استیشنتو بازی کن دایی!

پسرم شش سالشه اومده با دوربين از من عكس گرفته ميگه: ميخوام بزرگ شدم به پسرم نشونش بدم بگم اين بابام بود! بهش ميگم: پسرت خودش منو ميبينه ديگه. ميگه: معلوم نيست! مگه من باباتو ديدم؟ پسره من دارم؟!

ديشب نشستيم پاي ماهواره سريال عاشقانه ميبينيم. زن داداشم (كه نوعروسم هست) برگشته با عشوه به داداشم ميگه: مهرداد، اگه چي بشه تو منو ميبري طلاق ميدي؟ داداشم خيلي جدي برگشته ميگه: اگه سكه برگرده به همون 400تومن!

پسر داییم میگه خوش به حالت که تک فرزندی! میگم چرا؟ میگه: واسه اینکه برا خوردن ته دیگه مارکارونی کسی نیست شریکت شه! همچین منطقی دارن جوانانه فامیله ما!

نصفه شبي دارم درس ميخونم مادر اومده تو اتاق ميوه داد بهم. خواست بره بيرون گفت زبونتو ببينم! منم زبونمونو در آوردم يهو گفت سلام رکس. بعدم خوشحال و خندان رفت بيرون. نميدونم خنده و شادي به چه قيمت آخه؟

یه عروسی رفتیم از فک و فامیل حزب اللهی به جای ارکستر و دی جی دست میزدن و میخوندن که: صل علی محمد، صلوات بر محمد. به عموم میگم: خجالت نمیکشن؟ یکی از فامیل، نزدیک ما ایستاده بود شنید حرفم رو، برگشته میگه: آقای مهندس چه اشکال داره کمی شادی هم بد نیست.

نشسته بودم سر کلاس مامانم بهم اس ام اس داد: 700 هزار تومن ترمی بابای بدبختت داره واسه دانشگاهت پول میده اونوقت تو سر کلاس گوشیتو چک میکنی ببینی کی اس ام اس داده الاغ؟

نصف شبی خواب بودم دختر خالم 5 سالشه اومده بیدارم کرده میگه خواب دیدم شرک داره منو میخوره. بعد با گریه میگه: برو سی دیشو بیار بشکونیم!

خواب بودم، پسرداییم رفته سروقت گوشیم اسم خودشو به Irancell تغییر داده، روز و شب بهمSMS میده مشترک گرامی روز جهانی معلولین ذهنی بر شما مبارک!

پسر داییم عکس عروسی مامان و باباش و گذاشته تو فیس بوک، خودشو تگ کرده رو خشتک باباش!

با بابام حرفم شده، میگه: واس خاطر چهل تومن یارانه باید این الدنگ رو تحمل کنیم!

پسرخالم اومده خونمون میگه یه ماه دیگه میخوام برم ایتالیا! داداشم بهش گفت روزه ای؟ پسرخالم گفت: آره، داداشم: الان گوه زیادی خوردی روزت باطل شد!

سر صبح از خواب بیدار شدم میگم: سلام بابای مهربونم. میگه: سلام گرگ بی طمع نیست باز پول میخوای؟ پولاتو چه کار میکنی؟ نکنه معتاد شدی؟ بدبخت ترک کن؟ بعد 5 دقیقه تیکه انداختن میگه شوخی کردم میخواستم خواب از سرت بپره!

ساعت 5 دارم میرم بیرون به بابام میگم: 12 میام. میگه: آخه تو به درک، اون دختره صاحاب نداره؟!
 

[ سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:,

] [ 17:35 ] [ perancess&MohammadReza ]

[ ]

دقت کردین وقتی حقیقت رو می دونین،گوش دادن به دروغای طرف مقابل چقدر لذت بخشه
دقت کردین؟!! میزان دوستی و محبت بین دو تا پسر از روی فحش هایی که بهم میدن کاملا مشخصه !!
دقت کردین اگه مشت کنین انگشتاتون با هم برابر می شه اما اگه دستتون رو صاف بگیرین انگشتها برابر نمی شن!
دقت کردین درست زمانی‌ که میخوای بخوابی ، کل اثاثیه خونه قلنجشون می‌شکنه که حس کنی‌ کسی‌ تو خونه است
دقت کردین صبح که از خواب پا میشین تا دستشویی نرین هیچ کاری نمیتونین انجام بدین !
تا حالا دقت کردین ما به بانک اعتماد میکنیم پولامونو میذاریم اونجا ولی بانک به ما اعتماد نداره حتی خودکار هاشم زنجیر کرده
دقت کردین همه مجری های صدا و سیما دوست دارن بیشتر در خدمت مهمان برنامه باشن اما وقت برنامه این اجازه رو بهشون نمیده ؟
دقت کردین ده درصد آخر باتری گوشی چه با برکته
تا حالا دقت کردین وقتی با تمام احساس به یکی می گین دوسِت دارم, اونم با تمام احساس!! می گه : me 2 !!!
تا حالا دقت کردین وقتی برمیگردیم خونه و میخوایم اون چیزی رو که جا گذاشتیمُ برداریم ، با زانو و با زحمت زیاد میریم تو خونه که فرش کثیف نشه ولی برگشتنش خسته می شیم با کفش از رو فرش رد می شیم
دقت كردين بعضی وقتا شنیدن یه ” بگو ببینم چه مرگته ” از یه رفیق خیلی بیشتر از حرفای کلیشه ای “عزیزم چی شده” بیشتر میچسبه
تا حالا دقت کردین لذتی که در کشیدن چک هست در پاس کردن چک نیست ؟
تا حالا دقت كردين لذتي که در پرت کردن شلوار گوشه اتاق هست, تو زدنش به چوب لباسي‎ ‎نيست !
با حال ترین لحظه دنیا خندوندن دوستاتون در حالی که دارن آب مینوشه دقت كردين!
دقت کردین موقع امتحان سوالاتی رو که بلدیم با خط نستعلیق می نویسیم، ولی اونایی رو که بلد نیستیم با بدترین خط می نویسیم !
دقت کردین چه سیستم پیشرفته ای توی خمیردندون ها کار میزارن که 90 درصدش توی 5 - 6 روز تموم میشه
ولی اون 10 درصد آخرش 4 ماه طول میکشه
تا حالا دقت کرده بودین تام و جری تمام مدت لخت بودن اما وقتی میرفتن لب ساحل شورت پاشون می کردن !؟
دقت کردین لب آدم هیچ وقت تبخال نمیزنه مگه این که ۲۴ ساعت بعدش عروسی یا مهمونی دعوت باشی…!
3 ساعت تو اتاق میشینی درس میخونی هیچکس نمیگه خسته نباشی ولی 1ثانيه گوشيت رو چك ميكني
بابات میاد میگه : خسته نباشی
دقت کردین همیشه خنده دار ترین موضوعات زمانی به مغزت میرسه که وسط مراسم ختم هستی؟
 دقت كردی گوشیت یا هیـــچوقت گم نمیـــشه، یا اگه بشه حـــــــتما روی سایلنت هست
 

[ سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:,

] [ 17:27 ] [ perancess&MohammadReza ]

[ ]

پيکت را بنوش...رفــــــــ ــــــــ ـــيق,

بنوش به سلامتـــــــي

فاحــ ـــــشه هاي شهرمان!

که جز خود کسي را نفروختند ...

[ چهار شنبه 10 خرداد 1391برچسب:,

] [ 10:16 ] [ perancess&MohammadReza ]

[ ]

دروغ بگو ؛ تا باورت کنند....!!
آب زیر کاه باش ؛ تا بهت اعتماد کنند....!!
بی غیرت باش ؛ تا آزادی حس کنند ....!!
خیانت هایشان را نبین ؛ تا آرام باشند ....!!
کذب بگو ؛ تا عاشقت شوند........!!
هرچه نداری بگو دارم، هر چی داری بگو بهترینش را دارم ....!!
.
اگر ساده ای ؛ اگر راست گویی ؛ اگر باوفایی .... اگر با غیرتی !
اگر یک رنگی .... همیشه تنهایی ... !!!! 

[ سه شنبه 9 خرداد 1391برچسب:,

] [ 8:23 ] [ perancess&MohammadReza ]

[ ]

روزی دختری از پسری که عاشقش بود پرسید …:
چرا مرا دوست داری …؟
چرا عاشقم هستی …؟
پسر گفت …:
نمی توانم دلیل خاصی را بگویم اما از اعماق قلبم دوستت دارم …
دختر گفت …:
وقتی نمی توانی دلیلی برای دوست داشتن پیدا کنی چگونه می توانی بگویی عاشقم هستی .!.!.؟
پسر گفت… :
واقعا دلیلش را نمی دانم اما می توانم ثابت کنم که دوستت دارم …
دختر گفت …:
اثبات.!.!.؟
نه من فقط دلیل عشقت را می خواهم …
شوهر دوستم به راحتی دلیل دوست داشتنش را برای او توضیح می دهد…
اما تو نمی توانی این کار را بکنی …
پسر گفت …:
خوب …
من تو رو دوست دارم …
چون …
زیبا هستی…
چون…
صدای تو گیراست …
چون…
جذاب و دوست داشتنی هستی…
چون …
باملاحظه و بافکر هستی …
چون …
به من توجه و محبت می کنی …
تو را به خاطر لبخندت …
دوست دارم …
به خاطر تمامی حرکاتت…
دوست دارم …
دختر از سخنان پسر بسیار خشنود شد …
چند روز بعد …
دختر تصادف کرد و به کما رفت…
پسر نامه ای را کنار تخت او گذاشت…
نامه بدین شرح بود …:
عزیز دلم …
تو رو به خاطر صدای گیرایت دوست دارم …
اکنون دیگر حرف نمی زنی …
پس نمی توانم دوستت داشته باشم …
دوستت دارم …
چون به من توجه و محبت می کنی …
چون اکنون قادر به محبت کردن به من نیستی…
نمی توانم دوستت داشته باشم…
تو را به خاطر لبخندت و تمامی حرکاتت دوست دارم …
آیا اکنون می توانی بخندی …؟
می توانی هیچ حرکتی بکنی …؟
پس دوستت ندارم …
اگر عشق احتیاج به دلیل داشته باشد…
در زمان هایی مثل الان…
هیچ دلیلی برای دوست داشتنت ندارم…
آیا عشق واقعا به دلیل نیاز دار…؟
نه هرگز…
و من هنوز دوستت دارم … 

[ سه شنبه 9 خرداد 1391برچسب:,

] [ 8:18 ] [ perancess&MohammadReza ]

[ ]

چرا خدا مردها را آفرید؟



۱٫ هدف خاصی نبود

۲٫ گِل اضافه مونده بود

۳٫ نسخه آزمایشی بود

۴٫ اصلا کار خدا نبود





چرا خدا مردها را از روی زمین برنمی دارد؟





۱٫ از نظر خدا مردها وجود خارجی ندارند

۲٫ مگه ما روی زمین مرد هم داریم

۳٫ وجود اینگونه از درندگان برای موازنه جمعیت روی زمین ضروری به نظر میرسد

۴٫ حالا چه عجله ایه؟



اگه خدا مردها را نمی آفرید چی می آفرید؟



۱٫ چیز خاصی نمی آفرید

۲٫ پیراشکی

۳٫ خروس دریایی

۴٫ فضای خالی



اگر جمعیت مردها منقرض شود چه می شود؟



۱٫ مگه قراره اتفاقی بیافته

۲٫ خارشتر کویر لوت که آفت نداره

۳٫ اکوسیستم به شرایط بدون انگل برمی گردد

۴٫ یه هیولا کمتر دنیا قشنگتر



چه وقت مردها عاشق می شوند؟

۱٫ چه وقت مردها عاشق نمی شوند!

۲٫ هر وقت مامانشون بگه

۳٫ چون یکدفعه می شوند خودشان هم نمی دانند که کی می شوند

۴٫ یک روز از همین روزا !



مردها چه وقت عشق قبلی خود را فراموش می کنند؟



۱٫ در همون وقتی که عشق جدید خود را کشف می کنند

۲٫ جدید و قدیم نداره فقط بازیگر نقش زن عوض میشه .(قانون ۴ نیوتن)

۳٫ بستگی تام و تمام به میزان تستسترون دارد.

۴٫ رابطه مستقیم با نظر مادر بزرگ کودک فهیم دارد.



مردها معمولا هر چند مدت یکبار عاشق می شوند؟

۱٫ هر شب

۲٫ هر وقت که خدا بخواد

۳٫ هر وقت تستسترون بگه

۴٫ سیکل خاصی ندارند



مردها وقتی تصمیم به ازدواج می گیرند چه کار می کنن؟



۱٫ اون موقع نمی تونن کار خاصی بکنن!

۲٫ تمام تلاششون رو می کنن که بتونن ۱ کاری بکنن!

۳٫ به مامانشون می گن که ۱ کاری بکنه چون دیگه وقتشه که اونا رسما خیلی کارا بکنن!

۴٫ می رن کلاس آمادگی جسمانی!!





وقتی مردها تصمیم می گیرن ازدواج کنن چی می گن؟

۱٫ چیزی نمی گن چون وقت عمله

۲٫ وقت نمی کنن چیزی بگن

۳٫ اولش چیزی برا گفتن ندارن ولی بعد که خرشون از پل گذشت نطقشون باز میشه

۴٫ در این برهه از تاریخ طبیعی هیچ کس نمی فهمه که اونا چی می گن



مردها چطور زن زندگی شون رو می گیرن؟

۱٫ با دست

۲٫ با تور

۳٫ با چنگول

۴٫ با زبون




معیار مردها برای انتخاب همسر چیه؟



۱٫ هر که پیش آمد خوش آمد

۲٫ به روش جستجوی ترتیبی در لیست سیاه

۳٫ ده بیست سی چهل

۴٫ به قول مادر بزرگ پسر، دختر مثل پارچه می مونه هر روز ۱ مدل بهترش میاد، وامیستن بهترش بیاد


چند بار گفتید واقعاً،واقعاً !! خیلی به مردها خندیدید!

پس نتیجه اینکه:

خدا مردها را آفرید که گاهی خانمها را بخندانند و اغلب اوقات آنها را حرص بدهند ! 

[ دو شنبه 8 خرداد 1391برچسب:,

] [ 15:27 ] [ perancess&MohammadReza ]

[ ]

توجه توجه توجه :

گول سايتهايي كه مطالبي با اين عنوان را دارند را نخوريد

به تازگي روشي براي ارسال شارژ مستقيم به خط ايرانسل وجود دارد

كه با شماره گیری

*۱۴۱*کد ۱۶ رقمی*شماره مورد نظر#

انجام میشود یعنی شما با این روش میتوانید کل مبلغ شارژ را مستقیم

به شماره ی مورد نظر انتقال دهید

در این میان افرادی سود جو با ترفندهایی با عنوان "شارژ رایگان

ایرانسل "و این قبیل حقه ها سعی به فریب دادن شما دارند

به عنوان مثال بنر زیر را ببینید :

 

این فرد با این بنر قصد دارد با قرار دادن آرم ایرانسل توجه شما را به خود جلب کند

در ضمن اینگونه سایتها مثلا سایت http://irancel.11.loxblog.com/

و sharjirancell.LXB.ir برای اینکه دستشون رو نشه نظرات و چت باکس شون

رو غیر فعال میکنند



خوب چند تا سوال :

سوال اول چرا کد رو از سمت راست به سمت چپ نوشته ؟؟؟

علت آن این است که بعد از کد ۱۶ رقمی و زدن دکمه ی ستاره باید شماره

مورد نظر را وارد کنید حال این فرد با این حقه سعی کرده شماره ی خود را به

این صورت بنویسد تا شما متوجه هویت اصلی شماره خود نکند

اگر دقت کنید به این صورت نوشته۹۳۹۴۴۸۵۴۶۴

خوب شما در نگاه اول متوجه شماره بودن این عدد نمیشوید ولی با اندکی

دقت میتوانید ببینید این عدد یک شماره است که ۰ اول آن را برداشته است

خوب همان طور که میدانید یا شاید هم برخی از شما نداند ۰ اول شماره ها و

+۹۸ فقط نشان دهنده ی ملیت و هویت اپراتور است یعنی شما با دیدن

شماره ی ۹۸۹۳۶۴۵۵۹۱۷+ متوجه میشوید که این خط متعلق به اپراتوری در

ایران است و فقط همین کاربرد را دارد و میتوان آن را به کار نبرد

حال وقتی شما کد را وارد میکنید این شارژ زبون بسته میره و خط اون و شارژ

میکنه هه هه هه . و شما به عبارتی تیغ خوردید

پس سعی کنیدحواستون رو جمع کنید و هرگونه کد مشابه دیگری که به شما

معرفی میشه رو وارد نکنید مثلا یکی دیگه از این کدها ۸۱۳۳۲ است که در

صورتی که شما به این شماره پیامی ارسال کنید مبلغ ۵۰۰ تومان از حساب

شما به حساب کمیته ی امداد امام خمینی رحمته علیه میره . مثلا ممکنه

بهتون بگن حرف اول اسم خودتو اونی رو که دوسش داری رو به این شماره

بفرس نتیجه ی جالب داره یا اینجور چیزا ...

لطفا این مطلبو تو وبلاگاتون بزارید تا هر چه زودتر اطلاع رسانی بشه 

[ دو شنبه 8 خرداد 1391برچسب:,

] [ 15:21 ] [ perancess&MohammadReza ]

[ ]

 

زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می خواست او همان جا بماند.

از حرف های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است.در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم. یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس می خواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است. در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانه شان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بلند بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده می شد. موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمی کرد :گاو و گوسفند ها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون می روید، یادتان نرود در خانه را ببندید. درس ها چطور است؟ نگران ما نباشید. حال مادر دارد بهتر می شود. بزودی برمی گردیم…

چند روز بعد پزشک ها اتاق عمل را برای انجام عمل جراحی زن آماده کردند. زن پیش از آنکه وارد اتاق عمل شود ناگهان دست مرد را گرفت و درحالی که گریه می کرد گفت: « اگر برنگشتم، مواظب خودت و بچه ها باش.» مرد با لحنی مطمئن و دلداری دهنده حرفش را قطع کرد و گفت: «این قدر پرچانگی نکن.» اما من احساس کردم که چهره اش کمی درهم رفت. بعد از گذشت ده ساعت که زیرسیگاری جلوی مرد پر از ته سیگار شده بود، پرستاران، زن بی حس و حرکت را به اتاق رساندند. عمل جراحی با موفقیت انجام شده بود. مرد از خوشحالی سر از پا نمی شناخت و وقتی همه چیز روبراه شد، بیرون رفت و شب دیروقت به بیمارستان برگشت. مرد آن شب مثل شب های گذشته به خانه زنگ نزد. فقط در کنار تخت همسرش نشست و غرق تماشای او شد که هنوز بی هوش بود. صبح روز بعد زن به هوش آمد. با آن که هنوز نمی توانست حرف بزند، اما وضعیتش خوب بود. از اولین روزی که ماسک اکسیژنش را برداشتند، دوباره جر و بحث زن و شوهر شروع شد. زن می خواست از بیمارستان مرخص بشود و مرد می خواست او همان جا بماند. همه چیز مثل گذشته ادامه پیدا کرد. هر شب، مرد به خانه زنگ می زد. همان صدای بلند و همان حرف هایی که تکرار می شد. روزی در راهرو قدم می زدم. وقتی از کنار مرد می گذشتم داشت می گفت: گاو و گوسفندها چطورند؟ یادتان نرود به آنها برسید. حال مادر به زودی خوب می شود و ما برمی گردیم.

یک بار اتفاقی نگاهم به او افتاد و ناگهان با تعجب دیدم که اصلا کارتی در داخل تلفن همگانی نیست. مرد درحالی که اشاره می کرد ساکت بمانم، حرفش را ادامه داد تا این که مکالمه تمام شد. بعد آهسته به من گفت: خواهش می کنم به همسرم چیزی نگو. گاو و گوسفندها را قبلا برای هزینه عمل جراحیش فروخته ام. برای این که نگران آینده مان نشود، وانمود می کنم که دارم با تلفن حرف می زنم.

در آن لحظه متوجه شدم که این تلفن برای خانه نبود، بلکه برای همسرش بود که بیمار روی تخت خوابیده بود. از رفتار این زن و شوهر و عشق مخصوصی که بین شان بود، تکان خوردم. عشقی حقیقی که نیازی به بازی های رمانتیک و گل سرخ و سوگند خوردن و ابراز تعهد و شمع روشن کردن و کادو پیچی و از اینجور جفنگ بازیها نداشت، اما قلب دو نفر را گرم می کرد 

[ دو شنبه 8 خرداد 1391برچسب:,

] [ 14:41 ] [ perancess&MohammadReza ]

[ ]


ای آسمان زیبا امشب دلم گرفته

از های و هوی دنیا امشب دلم گرفته

یک سینه غرق مستی دارد هوای باران

از این خراب رسوا امشب دلم گرفته

امشب خیال دارم تا صبح گریه کردن

شرمنده ام خدایا امشب دلم گرفته..... 

[ شنبه 6 خرداد 1391برچسب:,

] [ 14:42 ] [ perancess&MohammadReza ]

[ ]

هر روز بیشتر می فهمم ، بیشتر می ترسم ، بیشتر دلتنگ می شوم، هر روز می فهمم خیلی از اعتقادهایی که زمان کودکی داشته ام اشتباه بوده اند ، می خوانم ، می شنوم ، خیلی چیزها را تحریف کرده اند ... خیلی چیزها از بیخ و بن دروغ بوده اند ، غمگین میشوم ... باورهایی که با آنها بزرگ شده بودم ، همه شان گول زنک بوده اند.... هر روز نوستالژی های کودکی آوار میشود سرم ، و بعد بیشتر دلتنگ میشوم برای آن دختر بچه بی خیال خوش باور ، توی تمام خیابانهای شهر ، توی تمام کتابهایی که می خوانم ، توی تمام فکرهایم هست ... همه جا هست ، میتوانی بفهمی چه می گویم ؟؟ این دلتنگی مزمن ، همیشه همه جا هست، هی فکر میکنم ، توی این بی نهایت ثانیه های دلتنگی چکار کنم ؟ اما باز هم ترانه های دلتنگ کننده تر گوش می دهم ، کتابهای دلتنگ کننده تر می خوانم ، جاهای دلتنگ کننده تر می روم ، حرفهای دلتنگ کننده تر میزنم . و به خودم می گویم : بله ، رسم روزگار چنین است ... گاهی بین همه این دلتنگی ها یک موقع هایی شادم ، بی دلیل ... میخندم ، بی دلیل ...

و بعد همیشه من می مانم و این همه خاطره ، این همه آدم زیر خاک ، این همه خیابان ، این همه عکس ، که با خودشان یک دنیا دلتنگی می آورند و باز هم گوشه ای ، جایی ، آدمی ، قاب عکسی هست که یک خاطره را توی ذهن من زمزمه کند . همیشه یک خاطره لعنتی آن دورها هست ، که آدم را تا حد مرگ دلتنگ کند ...

[ شنبه 6 خرداد 1391برچسب:,

] [ 14:39 ] [ perancess&MohammadReza ]

[ ]

رفتار من عادی ست ...


اما نمی دانم چرا این روزها

از دوستان آشنایان هر که مرا می بیند

می گوید :

این روز ها انگار حال و هوای دیگری داری

اما....

من مثل هر روزم

با آن نشانی های ساده

با همان امضا همان نام

و با همان رفتار معمولی

مثل همیشه ساکت و آرام

این روزها تنها حس میکنم

گاهی کمی گنگم

گاهی کمی گیجم

حس میکنم از روزهای پیش

قدری بیشتر این روزها را دوست دارم

گاهی

از تو چه پنهان

با سنگ ها آواز میخوانم

و قدر بعضی لحظه ها را خوب میدانم

این روزها گاهی از روز و ماه و سال و از تقویم

از روزنامه بی خبر هستم

حس میکنم گاهی شدیدا بیشتر هستم

این روزها گاهی خدا را هم یک جور دیگر میپرستم.......

از جمله دیشب هم دلگیرتر از شب های بیرحمانه دیگر بود

من کاملا تعطیل بودم

اول نشستم خوب جورابهایم را اتو کردم

تنها حدود هفت فرسخ در اتاقم راه رفتم

و با کفشهایم گفتگو کردم

دیشب برای اولین بار

دیدم که نام کوچکم دیگر

چندان بزرگ و هیبت آور نیست

این روزها دیگر تعدادموهای سپیدم را نمیدانم

گاهی برای یادبود لحظه ای کوچک

یک روز کامل جشن میگیرم

گاهی صدبار در یک روز می میرم

یک غنچه مریم هم برای مردنم کافیست

حتی یک شاخه از محبوبه های شب

گاهی نگاهم در تمام روز با عابران ناشناس شهر

احساس گنگ آشنایی میکند

گاهی دل بی دست و پا و سربزیرم را

آهنگ یک موسیقی غمگین

هوایی میکند اما......

غیر از همین حس ها که گفتم

و غیر از این رفتار معمولی

و غیر از این حال و هوای ساده ی عادی

حال و هوای دیگری در دل ندارم

..........رفتار من عادیست... 

[ شنبه 6 خرداد 1391برچسب:,

] [ 14:38 ] [ perancess&MohammadReza ]

[ ]

اولین روز بارانی را به خاطر داری؟
غافلگیر شدیم
چتر نداشتیم
خندیدیم
دویدیم
و به شالاپ شلوپ‌های گل آلود عشق ورزیدیم.

دومین روز بارانی چطور؟
پیش‌بینی‌اش را کرده بودی
چتر آورده بودی
من غافلگیر شدم
سعی می‌کردی من خیس نشوم
و شانه سمت چپ تو کاملاً خیس بود

سومین روز چطور؟
گفتی سرت درد میکند
حوصله نداشتی سرما بخوری
چتر را کاملاً بالای سر خودت گرفتی
و شانه راست من کاملا خیس شد

و چند روز پیش را چطور؟
به خاطر داری؟
که با یک چتر اضافه آمدی
و مجبور بودیم برای اینکه پین‌های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر برویم

فردا دیگر برای قدم زدن نمی‌آیم.
تنها برو! 

[ شنبه 6 خرداد 1391برچسب:,

] [ 14:35 ] [ perancess&MohammadReza ]

[ ]

 

آخه روم نمی شه بیام بیرون
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
داغونم جون داداش

[ سه شنبه 2 خرداد 1391برچسب:,

] [ 15:28 ] [ perancess&MohammadReza ]

[ ]

به یاد همه ی سربازایی که دلشون یه جایی گیره و همش تاپ تاپ میکنه تو سینشون توی تنهایی یه گوشه ی پادگان لعنتی ..

 

خودم وقتی این عکسو دیدم کلی گریه کردم النم وقتی میبینمش بغض گلومو میگیره 

[ سه شنبه 2 خرداد 1391برچسب:,

] [ 15:14 ] [ perancess&MohammadReza ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه